فیلمهایی که در ادامه به آنها اشاره میشود، بعضی از بهترین فیلمهای دوقسمتی تاریخ سینما هستند که توانستهاند در دل تاریخ ماندگار شوند. با این مثالها درک خواهید کرد که دو قسمت یک دوگانه چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. در تمام موارد زیر، هر دو قسمت را یک کارگردان ساخته است. بیشتر فیلمهای زیر به عنوان یک فیلم عظیم ساخته شدهاند و سپس به دو قسمت تقسیم گردیدهاند. آنهایی که به دنبال چیزی طولانیتر از یک فیلم سینمایی هستند، اما در همان حال نمیخواهند داستان به اندازهی یک سهگانه هم طولانی باشد، باید دوگانهها را انتخاب کنند.
یکی از مورد انتظارترین فیلمهایی که قرار است به زودی ساخته شود، فیلم «منتقد سینما» (The Movie Critic) کوئنتین تارانتینو است. احتمالاً این فیلم قرار است آخرین فیلم او باشد. اگر «بیل را بکش» که در دو قسمت ساخته شد را یک فیلم ۴ ساعته در نظر بگیریم، این فیلم تبدیل به دهمین فیلم بلند تارانتینو خواهد شد. تارانتینو همچنین فیلمنامههایی نوشته است که آنها را نساخته؛ مانند «داستان عاشقانهی واقعی» (True Romance) و «از گرگومیش تا سحر» (From Dusk till Dawn). در ادامه نگاهی میاندازیم به فیلمهای کوئنتین تارانتینو به ترتیب ساخته شدنشان. از هر کدام آنها دیالوگی را انتخاب کردهایم که از سایر دیالوگهای فیلم شاخصتر است. هر کدام از دیالوگهایی که در ادامه به آنها اشاره میشود، نشاندهندهی استعداد انکارناپذیر کوانتین تارانتینو در نویسندگی و خلق کردن دیالوگهای خاص هستند.
البته این ادعا تاحدودی قابل درک است. مانند فیلم اول، «تلماسه ۲» نیز از نظر بصری صحنههای شاهکاری دارد که میتوان گفت در عصر امروزی بینظیر هستند؛ مشخصا عصری از فیلمسازی که با وجود بودجههای کلان بسیاری از پروژهها، نتیجهی نهایی اغلب فیلمی بیجان از آب درمیآید. «تلماسه ۲» خوشبختانه این مشکل را ندارد؛ حتی برخی از تصاویر چنان خیرهکنندهاند که میتوان آنها را قاب گرفته و در موزه آویزان کرد. اما نکتهی اصلی اینجاست که آنچه «تلماسه ۲» از نظر بصری موفق به دستیابی به آن شده، با ریاکاری اخلاقی که در زیرلایههای این اقتباس نهفته است ننگین میشود. جدای از آن، «تلماسه ۲» میتواند مقدمهی یک انحراف کامل از منبع اصلی باشد که تفاوتهایش با کتاب فرانک هربرت توی ذوق میزند؛ انحرافی که حتی از اقتباس اول دنی ویلنوو از «تلماسه» نیز شدیدتر خواهد شد و حالا که خبر ساخت «تلماسه ۳» تأیید شده نگرانیهای ما را بیشتر هم میکند. بگذارید تکتک سراغ هر یک از این ایرادات برویم و استدلال کنیم چرا مجموعهی ویلنوو به یک فیلم دیگر نیاز نداشت. لازم به ذکر است که در ادامه بخشهایی از داستان فیلم «تلماسه ۲» و کتابهای هربرت فاش میشوند.
دههی ۱۹۹۰ میلادی برای جوانان آمریکایی دههای سراسر متفاوت با دیگر دهههای قرن بیستم بود. نه خبری از بحران اقتصادی عظیمی بود و نه خبری از جنگی ویرانگر. این جوانان بعد از دههی دیوانهوار و جنونآمیز ۱۹۷۰ بالیده و حتی فروپاشی شوروی و فرو رختن دیوار برلین و در نهایت پیروزی در جنگ سرد را هم به چشم دیده بودند. حال چیزی نبود که حریم امن آنها را به هم بزند. پس مصرفگرایی اوج گرفت و جوانان آمریکایی که خیلی زود طعم رویای آمریکایی را میچشیدند، به سمت خرج کردن و خرج کردن هر چه بیشتر و در نتیجه غرق شدن در مصرفگرایی رفتند. دیوید فینچر یکی از هنرمندانی بود که در آن زمان نسبت به این مسخشدگی هشدار داد. اولین هشدارش هم خیلی زود تبدیل به اثری کلاسیک شد؛ فیلم «هفت» که اتفاقا در این لیست حضور دارد اما او در «هفت» بیشتر از جنبهای فردی به موضوع نزدیک شده در حالی که در «باشگاه مشتزنی» یک کلیت را که همان جامعه باشد زیر سوال میبرد.
در سریال «دردویل: تولد دوباره» که پخش آن مدتی به تعویق افتاد همچنین شاهد بازگشت چند شخصیت دیگر از سریالهای نتفلیکس مارول خواهیم بود، از جمله شخصیتهای محبوبی مانند پانیشر و کینگپین. بازگشت این شخصیتها در سریال «دردویل: تولد دوباره» هواداران را نسبت به بازگشت باقی قهرمانان سریالهای نتفلیکس امیدوار کرده و احتمال حضور دوباره گروه مدافعان (The Defenders) را بالا برده است. بازگشت این شخصیتها و ایفای نقش آنها در راستای داستان کلان دنیای سینمایی مارول، تصویر باجزئیاتی از جرم و جنایت در خیابانهای دنیای مارول ارائه خواهد کرد. اما چگونه میتوان همه این شخصیتها را کنار هم قرار داد؟
پس از سالها بازی در فیلمهای مختلف، بالاخره کوپر خودش فیلمی ساخت به نام «ستارهای متولد شدهاست» (A Star Is Born) و توانست علاوه بر استعدادهای بازیگری خود، استعدادهای کارگردانیاش را هم به ظهور برساند؛ استعدادهایی که مورد توجه بهترینهای سینما قرار گرفت. درخشش کوپر در «ستارهای متولد شدهاست» به عنوان کارگردان به اندازهای بود که استیون اسپیلبرگ قبول کرد تهیهکنندگی فیلم بعدی او، «مایسترو» (Maestro) را بر عهده بگیرد. این بار کوپر توانست به دنبال ترسیم پرترهای درخشان از لئونارد برنستین، موسیقیدان و آهنگساز یهودی، نامزد اسکار شود.