مسئلهی انتقام یکی از قدیمیترین موتیفها در ادبیات به حساب میآید. چنین داستانهایی معمولا یک کاراکتر را دنبال میکنند که دنبال انتقام است و میخواهد کسانی را که علیه خودش یا عزیزانش ظلمی روا داشتهاند، به سزای اعمالشان برساند؛ یا بدتر، شاهد عذاب کشیدن آنها باشد. با اینکه جزئیات هرکدام از این داستانها متفاوت است، اما همهی آنها در آخر یک پیام را میرسانند: انتقام نتایج سهمگینی در پی دارد. با این حال، یک نویسندگی خوب حتی بیننده را وامیدارد تا در مسیر انتقامجویی طرف شخصیت اصلی را بگیرد و برای موفقیتش خوشحال شود.
یک شخصیت منفی خوب و خوشساخت میتواند هرکسی را طرفدار قهرمان داستان کند؛ اما گاهی هم، به شکلی غیرمنتظره، خودش به شخصیتی تبدیل میشود که میتوان برایش دل سوزاند. این موضوع در درامهای کرهای کاملاً رایج است – شخصیتهای منفی معمولاً (نه همیشه) دلیل قانعکنندهای برای رفتارهای شرورانهی خود دارند و در نهایت به یک منطقهی خاکستری در داستان تبدیل میشوند. بهترین شخصیتهای منفی در سریالهای کرهای میتوانند طیف وسیعی از احساسات را در بیننده برانگیزند، و به همین دلیل است که بیتردید، بهترین هستند.
فیلم «نووکایین» کمی پایینتر از پیشبینیها با فروش 10 میلیون دلار در آمریکای شمالی آغاز به کار کرد. این فیلم در سطح بینالمللی نیز با 1.8 میلیون دلار وضعیت بهتری نداشت، هرچند که این رقم تنها 25٪ از بازارهای خارجی را نشان میدهد. اما خبر خوب این است که «نووکایین» با وجود فروش ناامیدکننده هزینه زیادی نداشت و مخاطبان به طور کلی از فیلم خوششان آمد.
برادران روسو کار خود را با فیلمهای کمدی مثل «شما، من و دوپری» (You, Me and Dupree) آغاز کردند؛ اما با کارگردانی فیلم «کاپیتان امریکا: سرباز زمستان» (Captain America: The Winter Soldier) به دنیای مارول پا گذاشتند و مهمترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول، «انتقامجویان: جنگ ابدیت» و «پایان بازی» را ساختند. اما از «پایان بازی» تاکنون، دیگری اثری از هوشمندی سابق در فیلمهای برادران روسو دیده نمیشود. آنها در سال ۲۰۲۱ با همکاری تام هالند فیلم «چری» (Cherry) را به اپلتیوی آوردند و در ۲۰۲۲ با «مرد خاکستری» (The Gray Man) روی نتفلیکس، یک فیلم فراموششدنی دیگر به کارنامهی خود اضافه کردند. ریسک نکردنهای آنها چندسالی است که جواب نمیدهد و «الکتریک استیت» تازهترین تلاش برادران روسو برای ساخت یک فیلم میانمایهی دیگر است که به محض دیدنش آن را فراموش خواهید کرد.
اساساً قضاوت درباره سینمای ایران و بازیگرانش کار دشواری است. سینمای ایران را شرایط سیاسی و فرهنگی کشور تعریف میکند. مثلاً یک بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران مهم است، چون فقط در شرایطی کار کرده که کمتر زنی میتوانست چنین شغلی را برای خودش برگزیند. یا یک بازیگر مرد در یک دوره مهم است، چون تنها ستاره آن دوره است. نه لزوماً به این خاطر که بازیگر خوبی است. یا به خاطر محدودیتها پتانسیلهای کامل یک بازیگر، زن یا مرد، به ویژه زن، ممکن است شکوفا نشود. یا به آنچه سزاراوش است، نرسد. شرایط او را از مسیرش منحرف کند. با این حال، سینمای ایران با استانداردهای خودش، گاهی هم مطابق با استانداردهای جهانی، بازیگر زن و مرد خوب کم ندارد. اینجا معیار انتخاب ماندگاری، تعداد فیلم و بازیهای خوب و حضور شاخص است. یعنی اینکه بازیگر چقدر در کارش تداوم داشته و یک کارنامه بازیگری قابل بررسی دارد. در این تداوم چند فیلم و بازی خوب داشته. چقدر تنوع نقش و توانایی بازی در نقشهای متنوع را داشته و در نهایت، تا چه اندازه به یاد مانده، یعنی در سینما به یاد مانده، حتی با اندک نقش و بازی بهیادماندنی. سعی شده است تمرکز فقط روی بازیگران نقش اول نباشد، گرچه سهم بیشتری نصیب این دسته شده است.
این فیلم رابطهی پرحرارت و البته پرچالش بین یک دزد زیرک به نام فلین رایدر و پرنسس گمشده و اسیر یعنی راپانزل را دنبال میکند. تبدیل این دو شخصیت از دو دوست غیرمنتظره به دو عاشق جداییناپذیر به شکل زیبایی با عناصر ماجراجویانهی فیلم همراستا است. انیمیشن «گیسوکمند» اقتباسی از داستان محبوب و شخصیت افسانهای به نام راپانزل (Rapunzel) است و بسیاری از نقاط کلیدی همان داستان را استفاده میکند، اما تاکید و تمرکز بیشتری بر روی اکشن دارد. این تغییر در جهتگیری و نام انیمیشن به منظور جذب مخاطبان گستردهتر اتخاذ شد و هدف آن دوری از الگوی تکراری فیلمهای پرنسسی دیزنی بود.