ده سال پیش بود که اخبار ساخت فیلمی براساس ماینکرفت بیرون آمد. آن موقعها (سال ۲۰۱۴) نام شان لوی (کارگردان «ددپول و ولورین») به پروژه گره خورده بود. اسم راب مکالهنی («فیلادلفیا همیشه آفتابی است») و پیتر سالت («ملک مطلق») هم اینجا و آنجا ذکر شد تا بالاخره نوبت به جرد هس رسید؛ کارگردانی که مهمترین اثرش «ناپلئون دینامیت» (Napoleon Dynamite) است که او را به بهترین گزینه برای ساخت پرهرج و مرجترین فیلم اینروزها تبدیل میکند. اما در خود برادران وارنر هم نمیتوانستند حدس بزنند فیلم جرد هس بتواند به موفقیت کنونی برسد؛ حتی نام شش نویسنده که پای فیلم خورده، نشان از دشواری جمع کردن فیلمنامهای براساس این دنیای بلوکی میدهد. آخرسر سازندگان فیلم «ماینکرفت» سربلند از موانع بیرون آمدند؛ حداقل بچهها که اینطور فکر میکنند.
خبر آماده شدن فصل دوم این مجموعه در حالی منتشر شد که بسیاری انتظار داشتند به دلیل آتشسوزیهای وسیع و مخربی که در لسآنجلس رخ داد و تولید این سریال را نیز مختل کرده بود، اپیزودهای جدید، زودتر از ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۶ آماده نشوند.
این سریال هم مثل همهی سریالهای گلچین دیگر، برای هر سلیقهای چیزی برای عرضه دارد و هرکدام از اپیزودهایش نویسنده و تیم انیمیشن متفاوتی دارد. بنابراین شاید قضاوت هر تکاپیزود رویکرد بهتری برای پی بردن به کیفیت کلی آن باشد. در ادامه مروری کوتاه بر هرکدام از این اپیزودها خواهیم داشت.
در فهرست بهترین فیلمهای عاشقانه ماجراجویی عموما با آثاری طرف هستیم که در آنها زن و مردی درگیر ماجرایی خطرناک یا پر حادثه میشوند و کم کم متوجه میشوند که نمیتوانند بدون یکدیگر زندگی کنند. به این معنا که برخلاف آثار عاشقانهی معمول پلات یا داستان بر مبنای همان عشق پر شور پیش نمیرود؛ داستان را همان ماجراجویی طرفین پیش میبرد و یواش یواش اگر عشقی هم وجود دارد، از پس این ماجرا ساخته میشود. پس سدهای پیش پای شخصیتها از دل همان ماجراجویی بیرون میزند و با تمام شدنش، زن و مرد به هم میرسند. به عنوان نمونه در فیلمی چون «شهر گمشده» طرفین ماجرا در ابتدا اصلا علاقهای به هم ندارند اما گذران زندگی در موقعیتی خطیر آنها را نرم نرم به سمت هم میکشاند تا دل در گروی یکدیگر بسپارند.
با این حال، عجیب نیست که «گناهکاران» به چنین موفقیت چشمگیری در گیشه دست پیدا کرده. مدتها بود که بینندگان برای فیلم تازهای لحظهشماری میکردند. هالیوود سالهاست با فیلمهای ابرقهرمانی، بازسازیها، بازراهاندازیها و دنبالههایی اشباع شده که هیچ رنگ و بوی تازهای ندارند و تنها بر عنصر نوستالژی مانور میدهند. در این میان فیلمهایی مثل «گناهکاران» و حتی «ماینکرفت» (A Minecraft Movie) پیدا میشود که مخاطبان خاص خود را دارد و در گیشه سروصدا به راه میاندازد. همزمان که دستاورد فیلم «ماینکرفت» فراتر از سرگرمی محض و چندتایی میمِ بامزه (Meme) نمیرود، «گناهکاران» رایان کوگلر یک فیلم خوشساخت است که خلاف تمام پیشبینیها اکنون با «تاندربولتز*» رقابت میکند. اما به جز کیفیت خود فیلم، علت موفقیت «گناهکاران» در چیست؟
برخی از انیمهها، مثل «سامورایی فراری» (The Elusive Samurai)، براساس ماجراهای واقعی هستند، گاهی شخصیتهای تاریخی واقعی را در روایتهای تخیلی قرار دادهاند و برخی دیگر مثل «۹۱ روز»، با اینکه دقیقا یک واقعهی تاریخی را به تصویر نمیکشند، اما داستانشان در برهههای تاریخی مشخصی اتفاق میافتند؛ در نهایت، همهی این انیمهها در یک چیز اشتراک دارند: اینکه به روایت تاریخ به مثابهی داستانی جذاب میپردازند که آنها را برای هر بینندهای، حتی آنهایی که معمولا از تاریخ فراری هستند، دیدنی میکند.
البته افتتاحیهی «تاندربولتز» هم کاملا درخشان نبود، در واقع شروع ضعیفتری نسبت به دیگر فیلمهای بزرگ مارول (به جز «مارولها») داشته است اما نقدهای مثبت و تبلیغات دهان به دهان خوب میتواند به آن کمک کند تا در هفتههای آینده هم با افت فروش کمتری روبهرو شود.