با اتمام فصل دوم و بسته شدن پروندهی این سریال تکرارنشدنی، حالا بیشتر از همیشه در این رابطه گفتگو میشود که چه چیزی «آرکین» را به اثر متفاوتی تبدیل کرد و دلیل محبوبیت آن چه چیزی است. به هر حال، ما انیمیشنهای سریالی متعددی در سالهای اخیر داشتهایم و بسیاری از آنها باکیفیت و قابل دفاع بودهاند، اما «آرکین» از جنس دیگری است، از آن انیمیشنهایی که احساس میکنید دیگر قرار نیست تکرار شود، حداقل نه با این درجه از کیفیت و جذابیت.
آلن دلون فقید را به خاطر دارید؟ جیمز دین را چطور؟ یا مونتگامری کلیف؟ آیا میتوان گفت نیکول کیدمن و شارلیز ترون بازیگران خوبی نیستند و صرفا به دنبال زیبایی خود مورد توجه قرار گرفتهاند؟ نسل جدید بازیگران هالیوودی به معنای بازیگرانی که فعالیتهای جدی سینمایی خود را از دههی دوم قرن بیست و یک میلادی آغاز کردند از هر دو دستهی بالا نمونههای زیادی را در خودش جای داده است. یکی از بازیگرانی که هم زیبایی ظاهری خیرهکنندهای دارد و هم تواناییهایش به عنوان یک بازیگر را بارها و بارها به اثبات رسانده، مارگو رابی است.
تامس کروز ماپوتر چهارم، نام کامل ابرستارهای است که همه او را با نام تام کروز میشناسند. اگر از آن دست سینمادوستانی هستید که به نام شخصیتهای سینمایی بیش از نام بازیگران ایفاکنندهی آنها اهمیت میدهید، احتمالا در پیدا کردن نامی برای چهرهی تام کروز به مشکل برخواهید خورد؛ چرا که این بازیگر در هر نقشی که ایفاکنندهی آن بوده است درخشیده و انتخاب کردن یک فیلم به عنوان بهترین، از بین بهترین فیلمهای تام کروز کاری بسیار سخت است؛ چیزی مانند یک ماموریت غیرممکن. چهرهی کروز را ممکن است شما با نامهای دیگری به ذهن خود سپرده باشید؛ نامهایی مانند جک ریچر، پیت ماوریک میچل، چارلی بابیت، ایتن هانت و یا جک هارپر.
فروش خیرهکننده فیلم «شرور» سومین افتتاحیه برتر گیشه داخلی سال را پس از «ددپول و ولورین» (Deadpool & Wolverine ) با ۲۱ میلیون دلار و «درون و بیرون ۲» (Inside Out 2) با ۱۵۴ میلیون دلار رقم زد. از طرف دیگر این فیلم چهارمین افتتاحیه بزرگ تاریخ برای یک موزیکال را پیش از بازسازی اخیر دیزنی یعنی «پری دریایی کوچولو» (The Little Mermaid) با ۹۵.۵ میلیون دلار و پس از «یخزده ۲» (Frozen II) با ۱۳۰ میلیون دلار و همچنین بهترین افتتاحیه (تا کنون) برای یک فیلم اقتباسی از تئاترهای برادوی، با پیشی گرفتن از «به سوی جنگل» (Into the Woods) در سال ۲۰۱۴ که ۳۱ میلیون دلار فروش داشت به دست آورد.
میدانیم که پدیدهی «ژانر» محصول سینمای آمریکا و دوران کلاسیک آن است. دوران استودیویی و شیوهی ساختن و توزیع و نمایش فیلم باعث به وجود آمدن ژانرهای سینمایی شد. چرا که تولیدکننده دوست داشت اثری بسازد که حتما مشتری داشته باشد و کسی برای آن بلیط بخرد. پس مجموعهای از کلیشهها گرد هم جمع آمدند و تشکیل ژانرهای مختلف را دادند. در این دوران فیلمهایی که دربارهی دار و دستههای خلافکاری بود و داستانش در دل تشکیلات سازمان یافته یا همان «گنگ» جریان داشت، به فیلمهای گنگستری معروف شدند. از سوی دیگر پدیدهی گنگستر هم بیش از هر چیزی ریشه در فرهنگ آمریکایی دارد و دار و دستههای تبهکاری سازمانیافته مدرن در آن جا رشد کردهاند.
در نگاه اول ممکن است فکر کنید انیمه «مرد ارهای» دربارهی پسرکی است که روی سرش ارهبرقی دارد و یک سگ بامزهی کوچک هم دنبالش میدود. با اینکه خیلی هم بیراه نیست، اما داستان این پسرک خیلی جالبتر از اینها میشود. «مرد ارهای» مانگایی نوشتهی تاتسوکی فوجیموتو است که مشخصا انیمهاش هم براساس همین مانگا ساخته شده. داستان آن در دنیایی فانتزی و تاریک با یک تاریخ موازی شبیه به توکیوی امروزی اتفاق میافتد که در آن اتحاد جماهیر شوروری هنوز از بین نرفته و جنگ جهانی دوم هم اتفاق نیفتاده. در این دنیا ترسهای انسانی شکل فیزیکی پیدا میکنند و تبدیل به شیاطین خطرناکی میشوند که میتوانند قدرت خود را به انسانها بدهند و زمین را به هرج و مرج بکشانند. این شیاطین اشکال مختلف دارند، از شیطان گوجهفرنگی بگیر تا شیطان تفنگ، شیطان کاتانا یا شیاطینی مرتبط به ترسهای غیرقابل لمس مثل شیطان نفرین یا شیطان ابدیت که مدتهاست زمین را ناامن کردهاند. این شیاطین به مرور قدرتمندتر میشوند؛ چون اساسا از ترس انسانها تغذیه میکنند.
«ترمیناتور صفر» یک انیمه سریالی است که از یک دیدگاه دیگر به دنیای این فرنچایز موفق میپردازد. این سریال بر روی دانشمندی به نام مالکوم لی (آندره هالند) تمرکز میکند که پروژه کاکورو او، که یک سیستم هوش مصنوعی برای رقابت با اسکای نت است، شرکت را مجبور میکند تا یک ترمیناتور (تیموتی اولی فانت) را برای نابودی اختراع خود اعزام کند. خوشبختانه، ایکو (سونویا میزونو)، یک جنگجوی سرسخت از آینده به گذشته فرستاده میشود تا از مالکوم محافظت کند و بشریت را نجات دهد.
در دنیای فیلمها و کتابهای هری پاتر، جانورنماهای زیادی وجود دارند، اما فقط دهتا از آنها به طور دقیق شناخته شدهاند. نکته مهم این است که ناجینی (کلودیا کیم) در فیلم «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» به عنوان یک زن معرفی شد، اما او جانورنما نیست. ناجینی نفرینشده است، یعنی توانایی تبدیل شدن به مار بخشی از یک نفرین خونی است و چیزی نیست که خودش انتخاب کرده باشد. در طول سالها، کمکم تواناییاش برای بازگشت به شکل انسانی را از دست داده است. با این حساب، موارد زیر جانورنماهایی هستند که تاکنون نامبرده شدهاند و بر اساس اهمیتشان در داستان و محبوبیتشان بین طرفداران رتبهبندی شدهاند.