بیش از هر چیز باید بدانید که چه مخاطب بزرگسال و چه غیر بزرگسال بهتر است پیش از تماشای انیمیشن «درون و بیرون ۲» قسمت اول این مجموعه را ببینید. این به طور ویژه برای یادآوری جهان شگفتانگیز و البته پیچیده ذهن است که سازندگانش در قسمت اول این مجموعه خلق کردهاند. جهانی خیالی از درون ذهن رایلی، دخترک قصه «درون و بیرون» و البته همه ما انسانها که متشکل از بخشهای مختلف است؛ همه آنچه تا به حال درباره ماهیت و کارکرد ذهن انسان میشناسیم، البته طبعاً به زبان کارتونی. قسمت اول بر پنج احساس اصلی و اولیه هر انسانی تمرکز دارد، شادی، غم، خشم، ترس و انزجار که به سرپرستی شادی، جهان درون ذهن رایلی را مدیریت میکنند.
از فیلمهای بلاکباستری پرحاشیهای همچون «جنگ جهانی زد» تا آثار مستقل مهجوری مانند «پونتیپول»، برای این مقاله ۵ فیلم زامبی اقتباسی را انتخاب کردهایم که نقطهی آغاز آنها، دنیای ادبیات بوده است. همهی این فیلمها شاهکار نیستند و به آنها انتقاداتی هم وارد است اما اگر از طرفداران فیلمهای ترسناک زامبیمحور هستید، میتوانند شما را راضی کنند.
آدمهای زیادی را پیدا میکنید که آثار دوران کودکی خود را مقدس میدانند و باور دارند که چنین فیلمهایی نباید بازسازی شوند یا ادامه پیدا کنند، زیرا نتیجهی نهایی اغلب توهینآمیز است و به میراث اثر اصلی خدشه وارد میکنند. اما کسانی هم وجود دارند که با این دیدگاه موافق نیستند، زیرا آثار قدیمی را منسوخ و آزاردهنده میدانند. فارغ از اینکه جز کدام گروه هستید، هدف اصلی از این بازسازیها و دنبالهها -به جز درآمدزایی- این است که نسل جدیدی از کودکان را مجذوب خود کنند و مخاطبان اصلیشان کودکان هستند و نه بزرگسالان. با این حال، وقتی صحبت از «داستان اسباببازی» میشود، اینگونه به نظر میرسد که پیکسار بدون شک دارد یکی از محبوبترین فرنچایزهای خود را خراب میکند.
تا اینجا، پنج فیلم -و یک سریال- از آثار جان گرین ساخته شده است که همه آنها جذابیت خاص خود را دارند، اما بعضیهایشان تماشاییتر و ماندگارتر هستند، مانند «بخت پریشان» که در دوران اکران به یک پدیدهی جهانی تبدیل شد و بسیاری از سینمادوستان را کنجکاو کرد تا کتابهای گرین را بخوانند. بعضی از این فیلمها کیفیت رمان اصلی را ندارند یا از آن فاصله میگیرند اما اگر سختگیر نباشید، آنها هم راضیکننده خواهند بود، خصوصا اگر به دنبال یک اثر سرگرمکنندهی به اصطلاح تینیجری هستید.
خود فیلم دارای بودجهای در حدود ۱۱۵ میلیون دلار است که حتی این رقم بدون احتساب هزینههای بازاریابی حدود ۳۰ میلیون دلاری محاسبه شده. این فیلم در وضعیت قرمز است و به نظر نمیرسد راهی برای خروج وجود داشته باشد. برآوردهای اولیه نشان میداد که «سرزمینهای مرزی» به یک معجزه نیاز دارد تا از فاجعه جلوگیری کند. آن معجزه هرگز نیامد. «سرزمینهای مرزی» اکنون به راحتی بزرگترین بمب گیشهی سال تا به امروز است؛ حتی بالاتر از فیلمهای بیسروتهی مانند «مادام وب» (Madame Web) شرکت فیلمسازی سونی. هنوز روزهای اولیه است، اما با توجه به مسیر فعلی آن، این فیلم ممکن است به یکی از بزرگترین شکستهای تمام دوران تبدیل شود . چه اشتباهی در اینجا رخ داد؟ چگونه لاینزگیت اجازه داد این اتفاق بیفتد؟ چگونه همه چیز در یک پروژه که روی کاغذ خیلی خوب به نظر میرسید، اشتباه پیش رفت؟ ما قصد داریم به بزرگترین دلایلی که چرا «سرزمینهای مرزی» به یک بمب تاریخی تبدیل شد، بپردازیم. بیایید بررسی ۵ دلیل شکست «سرزمینهای مرزی» در گیشه را شروع کنیم.
با وجود سبک انیمیشن سنتی (دوبعدی)، این فیلم به موضوعات پیچیدهای پرداخت و درونمایهی تفکربرانگیزی داشت که باعث شد عمق بیشتری پیدا کند، و حتی اثری احساسی و دراماتیک باشد؛ چیزی که رقبای آن در پیادهسازیاش با مشکل روبهرو شدند. با وجود این، در سالهای اخیر، بسیاری از سینمادوستان، انیمیشن «تارزان» را فراموش کردهاند، حتی با اینکه فیلم مذکور با گذشت نزدیک به سه دهه، همچنان جذابیت و کیفیت خود را حفظ کرده است.
اما چرا رابطهی روسیه و آمریکا و فیلمهایی دربارهی آن؟ از همان زمان شکلگیری شوروی در سال ۱۹۱۷ رابطهی پر تنش میان این دو کشور آغاز شد اما تا زمان پایان یافتن جنگ دوم جهانی و آغاز جنگ سرد این رابطه، رابطهای دیوانهوار نبود که دنیا را به دو دستهی کاملا مجزا تقسیم کند و هر کشوری با هر دیدگاهی را به یکی از این دو اردوگاه وصل کند. در آن دوران و پس از جنگ دوم جهانی کشورهای کمی به هیچکدام از این دو اردوگاه وابسته نبودند و جهان خود را میساختند.