انیمه «ریک و مورتی» یک اسپین اف از سریال محبوب ریک و مورتی است که تاریخچه ساخت آن به مجموعهای از فیلمهای کوتاهی بازمیگردد که قبلا با توجه به این سریال ساخته شدهاند. احتمالا خبر ساخت انیمهای از یک سریال محبوب، برای طرفداران آن، بهترین اتفاق ممکن است اما سوال اصلی اینجاست که چقدر این انیمه با سریال اصلی فرق دارد و آیا به همان اندازه خندهدار از آب درآمده یا نه؟
در اولین فیلم درام سارا فریدلند، چالفانت نقش روت گلدمن هشتاد ساله را بازی میکند؛ همسر، مادر و آشپز حرفهای که چندین کتاب دستور غذایی نوشته است. امروز اما حافظهاش دیگر او را یاری نمیکند و روت دچار آلزایمر شده. فیلم «حس آشنا» داستان روت را از زمان نقل مکان به آسایشگاه سالمندان تا خو گرفتن با این خانهی جدید نشان میدهد. این تجربه اما از زاویهی دید روت روایت میشود که احساس میکند انگار هویتش را گم کرده است؛ سفر خودشناسی روت احساسات ضدونقیضی را در بیننده برمیانگیزاند؛ بازنمایی منحصربهفرد از سالمندان که کم پیش میآید مانند آن را در فیلمها ببینیم.
اولین فیلم «مرد مورچهای» با وجود تاریخچهی تولید مشکلسازش که با خروج کارگردان اصلی، ادگار رایت، از پروژه همراه بود، تحسین زیادی دریافت کرد. دنبالهی «مرد مورچهای و زنبورک» واکنشهای مختلطی از طرفداران مارول دریافت کرد. مخاطبان عمومی به نظر میرسید که از آن لذت میبرند و واکنشهای منتقدان مثبت بود، اما در میان برخی از طرفداران سرسخت مارول، این فیلم معمولاً در پایینترین رتبهها در بین فیلمهای دنیای سینمایی مارول قرار میگیرد؛ در کنار فیلمهایی مانند «مرد آهنی ۲» (Iron Man 2) و «ثور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World). این فیلم در خیلی از مقالات به عنوان فیلمی پرکننده و بیمزه توصیف شده است، اما در واقعیت، فیلم «مرد مورچهای و زنبورک» یکی از فیلمهای قدرنادیدهی دنیای سینمایی مارول است، زیرا از بسیاری از سنتهای این مجموعهی سینمایی فاصله میگیرد.
«نظم» که جود لا، نیکلاس هولت و تای شرایدن را در نقشهای اصلی دارد، داستان واقعی باب متیوز (هولت)، یک سفیدپوست افراطی را روایت میکند که میخواهد انقلاب کند و همهی نژادها به جز سفیدپوستان را از بین ببرد. او برای عملی کردن نقشههایش دست به خشونت، سرقت و آدمکشی میزند و در حال گستردهتر کردن فرقهی خود است، تا اینکه یک مامور افبیآی کارکشته به نام تری هاسک (جود لا)، تصمیم میگیرد تا در مقابل او ایستادگی کند.
پس از اتمام فیلم «نگهبانان کهکشان ۳»، بسیاری از طرفداران فرض میکردند که بازیگران اصلی و جیمز گان دیگر کارشان در دنیای سینمایی مارول به پایان رسیده و از حالا به بعد به پروژههای جدیدی خواهند پرداخت؛ مخصوصا وقتی کسانی مثل دیو باتیستا اظهار داشتند که بدون جیمز گان دیگر کاری با نگهبانان کهکشان نخواهند داشت. کریس پرت، ستارهی فیلم «نگهبانان کهکشان» هم یک شرط را فاش کرده است که پیش از آنکه موافقت کند دوباره به دنیای سینمایی مارول به عنوان پیتر کویل یا همان استارلرد بازگردد، باید رخ دهد. در مصاحبهای با IGN برای تبلیغ فیلم «گارفیلد»، این بازیگر که از سال ۲۰۱۴ نقش استارلرد را بازی کرده، دربارهی احتمال بازگشتش به دنیای سینمایی مارول پیش از پایان حماسهی چندجهانی گفت. او توضیح داد: «سخت است تصور کنم که [آینده] چه شکلی خواهد بود، پس فکر میکنم باید هر مورد را به صورت جداگانه بررسی کنم. البته که من باز هم به بازی در نقش استارلرد علاقهمندم. من عاشق این شخصیت هستم. این شخصیت زندگیام را تغییر داد. اگر پیشنهادی مطرح شود و منطقی به نظر برسد و احساس کنم داستانی است که ارزش گفتن دارد، قطعا به آن علاقهمند خواهم بود. من عاشق بازی کردن نقش استارلرد هستم.»
«خرمن» با بازی کلب لندری جونز، هری ملینگ و فرانک دیلین داستان یک روستای قدیمی انگلیسی را روایت میکند که در مسیر تغییر و تحول و مدرنیزه شدن قدم برداشته است و به تدریج سنتهای قدیمی عجیبوغریبش را کنار میگذارد. این تغییرات، زندگی آدمهای ساکن منطقه را هم تغییر میدهد.
فیلم «تله» از چهار مشکل عمده رنج میبرد. نمیتوان این مشکلات را به نابلدی کارگردانش ربط داد. ام نایت شیامالان بالاخره کارگردان فیلمهای «حس ششم» و «نشانهها» است. او همان کسی است که فیلم معرکهی «دهکده» را در کارنامه دارد. حتی در آثار ضعیفترش هم گاها میتوان نشانههایی از قدرت فیلمسازیاش را دید. اما «تله» به کار یک کارگردان فیلم اولی نابلد میماند که در حال مشق کردن با ابزار سینما است نه فیلمسازی که بیش از ۱۰ فیلم در کارنامه دارد. آن چه به شیامالان در طول این سالها با وجود خیل آثار ضعیف اجازه داده به کارش ادامه دهد و گاهی فیلمی بسازد، بودجهی نه چندان بالای آثارش و سودآوری آنها است؛ وگرنه او را باید فیلمسازی از دست رفته دانست که فقط یک معجزه میتواند نجات دهد.