همان‌طور که در مینی سریال «وانداویژن» نشان داده شد، والدین او و برادرش پیترو ماکسیموف در سال ۱۹۹۹ توسط بمب صنایع استارک در سوکوویا کشته شدند. همین امر سبب شد هر دو به افرادی تندرو تبدیل شوند و به آزمایش هایدرا ملحق گردند. علاوه‌براین به همین دلیل آن‌ها به جنگ اولتران ملحق شدند، اگرچه نمی‌دانستند که این ربات فاسد تا چه حد می‌تواند شرور باشد.

  • ۱۲ لباس مرد آهنی (آیرون من) در فیلم‌ها از بدترین تا بهترین
  • مارول برای حفظ حقوق مرد آهنی، مرد عنکبوتی و انتقام جویان به آب و آتش می‌زند
  • چرا رابطه‌ی مرد آهنی با مرد عنکبوتی در دنیای سینمایی مارول ریاکارانه است؟

واندا که مرد آهنی را در مرگ والدینش مقصر می‌دانست در همان اولین دیدارشان در آغازین لحظات «عصر اولتران»، او را هیپنوتیزم کرد. همین موضوع، ترس دائمی تونی از آینده نامعلومی را که در آن تمامی انتقام‌جویان مرده‌اند بیشتر نمود. این ترس مضاعف، سبب شد که او به‌ تنهایی همه تصمیمات را بگیرد و با گستاخی برنامه اولتران را بدون مشورت با بقیه متحدانش جلو ببرد. اما زمانی که برنامه هوش مصنوعی حافظ صلح خراب شد، تلاش‌های او نتیجه عکس داد. این‌یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی بود که تونی از اولین باری که در نقش مرد آهنی ظاهر شد مرتکبش شده بود.

مرد آهنی و اسکارلت ویچ در ابتدا به عنوان شرور معرفی شدند

مرد آهنی

این دو کاراکتر در مارول به فاصله چند سال از یکدیگر معرفی‌ شده‌اند و داستان هر یک از آن‌ها نیز کاملا باهم متفاوت است. تونی استارک در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد و صنایع استارک را به ارث برد، در حالی‌که واندا ماکسیموف با خانواده‌اش در سوکوویای جنگ‌زده زندگی می‌کرد. بااین‌حال، هردوی آن‌ها در این فرنچایز جزو شرورها بودند. تونی قبل از ربوده شدن در افغانستان، به هیچ‌کس دیگری جز خودش اهمیت نمی‌داد. او فعالیت‌های سودجویانه صنایع استارک را توجیه می‌کرد و با اکثر مردم به بدی رفتار می‌نمود. اما پس از تجربه نزدیک به مرگش در افغانستان متوجه شد باید تغییر کند و اشتباهات خود را جبران نماید و از ثروت خود برای کارهای خیر استفاده نماید و از این رو به مرد آهنی تبدیل شد.

چندین سال پس از تحول عظیمی که در حالات روحی تونی رخ داد، واندا علنا در «عصر اولتران» ظاهر شد. او و برادرش به‌ شدت تندرو بودند و به آزمایش هایدرا پیوستند و همین امر سبب شد که او به توانایی‌های ذاتی خود پی ببرد. او به خاطر تولید سلاح‌های کشنده توسط صنایع استارک، از تونی متنفر بود. بنابراین او و پیترو با این هدف به اولتران پیوستند تا انتقام‌جویان را نابود کنند. اما همانند مرد آهنی، ماکسیموف‌ها نیز پی به اشتباهاتشان بردند و تصمیم گرفتند رابطه خود را با شرورها قطع کنند و با قهرمانان متحد گردند تا بتوانند ربات شیطانی را شکست دهند.

مرد آهنی و اسکارلت ویچ به خاطر قدرت‌هایشان اشتباه کردند

اسکارلت ویچ

هم مرد آهنی و هم اسکارلت ویچ به‌ نوبه خود قدرتمند هستند. متاسفانه عدم توانایی آن‌ها در کنترل این قدرت‌ها باعث شد تا تصمیمات بدی بگیرند. مثلا تونی از ثروت و نبوغ خود برای ساخت سلاح‌های جنگی استفاده نمود. این ثروت باد آورده باعث شد که او نتواند با سایر افراد ارتباط خوبی را برقرار نماید. علاوه‌ براین ثروت عظیم و نامحدود تونی سبب شد که او هر کاری که دلش می‌خواست انجام دهد و همین باعث شد قبل از اینکه به مرد آهنی تبدیل شود، کارهای اشتباه زیادی انجام دهد. سلاح‌های ساخته‌ شده توسط کارخانجات او وسیله‌ای برای تخریب و کشتار بودند. قطعا او نمی‌خواست چنین کاری کند، اما عدم توجه او به نحوه استفاده از آن‌ها باعث ایراد آسیب‌های جبران‌ناپذیری به زندگی دیگران، ازجمله ماکسیموف‌ها شد. حتی زمانی که تونی شروع به جبران گذشته کرد، هنوز هم اشتباهات گذشته مشکلاتی را برایش به وجود آوردند.

واندا، به معنای واقعی، می‌تواند جادو کند، اما او هنوز نتوانسته کاملا قدرت خود را کنترل نماید. او پس از «عصر اولتران» رسما به انتقام‌جویان پیوست و به یکی از قهرمانان تبدیل شد، اما هنوز قهرمانان باتجربه‌تر او را راهنمایی نکرده‌اند و همین امر سبب شده نتواند خودش را کنترل کند. کاپیتان آمریکا و بلک ویدو وظیفه آموزش انتقام جویان جدید را به عهده داشتند، اما آن‌ها در جنگ داخلی، مجبور شدند به یک ماموریت گروهی ملحق شوند. در واقع این دو می‌توانند استراتژی‌های مبارزه را به واندا آموزش دهند اما نمی‌توانند نحوه استفاده درست از جادویش را به او بیاموزند زیرا هیچ‌کس دیگری در گروه، مجموعه مهارت‌هایی شبیه به مهارت‌های ویچ ندارد. بااین‌وجود، او بارها و بارها ثابت کرده که چقدر قدرتمند است، اما همین قدرت، گاهی اوقات، منجر به حوادثی مانند حادثه لاگوس و جادوی وست ویو می‌شود.

با ادامه یافتن داستان، می‌توان انتظار داشت که کاراکتر اسکارلت، از این هم بیشتر تغییر کند زیرا او در حال مطالعه دارک هلد است و روحش هم خبر ندارد که در حال یادگیری طلسم‌های شیطانی است.

ویژگی‌های شخصیتی اسکارلت ویچ و مرد آهنی به‌ واسطه مرگ والدینشان شکل‌گرفته است. در واقع مرگ هاوارد و ماریا استارک در سال ۱۹۹۱ تونی را به مالک اصلی صنایع استارک بدل نمود. بااین‌حال، می‌توان گفت، بزرگ‌ترین تأثیر این تراژدی بر زندگی مرد آهنی، حمل کوله باری از پشیمانی بود که باید به دوش می‌کشید. تونی رابطه چندان نرمالی با پدرش نداشت و به‌ علاوه هرگز نتوانست درست‌ و حسابی با والدینش خداحافظی کند، چون خشم و غرور نوجوانی او را فراگرفته بود و همین‌ها بعد از مرگ والدینش او را آزار می‌دادند. بنابراین وقتی متوجه شد که والدینش توسط باکی که در آن زمان به‌ عنوان سرباز زمستانی مشغول کار بود، در جنگ داخلی ترور شده‌اند، با او به مبارزه پرداخت. بااین‌حال، بعدها معلوم شد که باکی نیز فقط قربانی شرایط شده و برخلاف میلش عمل کرده است.

واندا نیز شرایطی شبیه به تونی دارد. او نیز مانند تونی شخص اشتباهی را به خاطر کشته شدن والدینش سرزنش می‌کند که در واقع همان مرد آهنی است. همان‌طور که در «عصر اولتران» گفته شد و در «وانداویژن» نشان داده شد، این بمب صنایع استارک بود که تصادفا شبی دریکی از آپارتمان‌های سوکوویا منفجر شد. انفجار این بمب سبب مرگ ماکسیموف‌ها شد و سبب گردید که اسکارلت و برادرش پیترو منتظر انفجار دیگری باشند که آن‌ها را هم بکشد. اما این اتفاق هرگز نیفتاد و این برادر و خواهر مجبور شدند با آسیب‌های روانی ناشی از این اتفاق زندگی کنند. واندا به خاطر این کار از تونی متنفر بود، اما خب این تونی نبود که والدین او را کشته بود. قطعا کارخانجات او این سلاح‌ها را تولید کرده بودند اما او هرگز نمی‌خواست از آن‌ها برای کشتن مردم بی‌دفاع استفاده کند. متاسفانه، اختلاف بین آن‌ها قبل از اینکه مرد آهنی در فیلم «انتقام‌جویان: پایان بازی» بمیرد، هرگز حل نشد.

منبع: screenrant

نوشته مرد آهنی و اسکارلت ویچ بیشتر از آن‌چه فکر می‌کنید به هم شبیه هستند اولین بار در دیجی‌کالا مگ. پدیدار شد.

منبع متن: digikala